www.iiiWe.com » غزلی از ویلیام شکسپیر

 صفحه شخصی شهره هوشمندراد   
 
نام و نام خانوادگی: شهره هوشمندراد
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی ارشد عمومی
شغل:  کارشناس آزمایشگاه مرکزی دانشگاه اصفهان
تاریخ عضویت:  1390/09/29
 روزنوشت ها    
 

 غزلی از ویلیام شکسپیر بخش عمومی

19

تو از کدامین گوهری؛ که هزاران هزار سایه های شگفت خود را در تو می آویزند و این چگونه تواند بود، که هر سایه ای را صورتی و هر صورتی را طرزی و طرازی دیگر می بینم، و تو تنها یک ذات، و تو تنها یک چیز. اگر آدونیس را وصف کرده اند خطی از جمال تو خوانده اند، و اگر چهره ی هلن را که مجموعه ی زیبایی است، به تمام و کمال ستوده اند، شبهی ناتمام از خیال تو تصویر کرده اند، و اگر از بهار و تابستان سخن گفته اند، این یک سایه ی حسن تو، و ان یک سفره ی احسان توست، و ما تو را در تمامی صورتها می شناسیم، اما در چشم عاشقان وفادار نه هیچ کس به تو ماند و نه تو به هیچ کس مانی.
غزل شماره ی 53

دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 10:59  
 نظرات    
 
مائده علیشاهی 21:14 دوشنبه 3 بهمن 1390
0
 مائده علیشاهی
مرسی ی ی ی ی ی
نسیم سلطانی 21:58 دوشنبه 3 بهمن 1390
0
 نسیم سلطانی
خیلی زیبا بود.
از انتخاب زیباتون ممنون...
سایه ذاکری 23:31 دوشنبه 3 بهمن 1390
2
 سایه ذاکری
شهره جون ممنونم به خاطر احساس خوبی که با این غزل به من دادی.
این غزل هم هدیه به شما:

میان چشم و دلم پیمانی متقابل بسته شده است و هم اکنون هر یکی به دیگری کمک می کند.وقتی که چشمم سخت گرسنه و تشنه یک نگاه است یا دل عاشقم با آه هایش خود را خفه می کند آن وقت چشمم با عکس معشوقم مهمانی و سوری بر پا می کند و دلم را به ضیافت عکس و نقش دعو ت می کند.در وقت دیگر چشمم مهمان دل می شود و از خیالات عاشقانه دل سهمی می برد .بنابراین یا با عکست یا با عشقم در حالی که تو خودت دوری پیش من حاضری و همچنان با منی زیرا تو نمی توانی از جایی که خیالات و افکار من می توانند به آنجا روند دورتر روی و من همیشه با آنها هستم و آنها همیشه با تو و پیش تواند .یا اگر آنها به خواب روند عکس توکه در برابر چشم من قرار دارد دل مرا بیدار می کند تا دلم و چشمم هر دو شاد و محفوظ شوند.
رضا مهیاری 13:32 سه شنبه 4 بهمن 1390
0
 رضا مهیاری
یک شاعر توانمند پارسی زبان میخواد که برگردون مناسبی بهمون بده
ممنون
شهره هوشمندراد 13:47 سه شنبه 4 بهمن 1390
1
 شهره هوشمندراد
سایه خانم عزیز، خوشحالم که اندک سهمی در حس زیبای شما داشتم.
یک نفس یاد خدا، یک سبد خاطر آسوده و شاد، یک بغل شبنم آرامش صبح، یک هزار آینه از جنس دعا، همه تقدیم شما.
امیر یاشار فیلا 14:21 سه شنبه 4 بهمن 1390
1
 امیر یاشار فیلا

مهرورزانِ زمان‏های کهن

هرگز از خویش نگفتند سخن

که در آن‌جا که «تو»یی

برنیاید دگر آواز از «من»

...


(زنده‏یاد فریدون مشیری)
احد آمالی 15:00 سه شنبه 4 بهمن 1390
0
 احد آمالی
ممنون خانم خیلی عالی بود
ندا اسفندیاری 00:02 چهارشنبه 5 بهمن 1390
0
 ندا اسفندیاری
شهره جان و سایه عزیزم ازتون ممنونم واقعا حس خوبی بهم داد.
جلال بهرامی 09:24 چهارشنبه 5 بهمن 1390
0
 جلال بهرامی
گاهی که گام می زنی یا می آرمی ،

گاهی که آواز می خوانی یا که می خوابی ،

گاهی که رنج می کشی یا به رؤیایی ،

هستی تو ، نور تو ، سایه ی تو ،

تمام از منند ، نازنین من .


پابلو نرود
سایه ذاکری 12:26 چهارشنبه 5 بهمن 1390
0
 سایه ذاکری
خواهش میکنم ندا جان. امیدوارم همیشه پر از حس های خوب باشی.
شهره هوشمندراد 20:53 پنجشنبه 6 بهمن 1390
1
 شهره هوشمندراد
جناب مهندس مهیاری، با احترام
احتمالا منظور شما از برگردان مناسب، ترجمه ی منظوم است که البته گفتنی است در بسیاری از موارد برای وفاداری به ظرایف معنایی شعر ترجمه ی منثور انتخاب مناسب تریست و شایسته تر است که قالب شعر فدای حفظ جلوه های معنایی بدیع شعر شود. از حق نگذریم، «دکتر الهی قمشه ای» در ترجمه ی این غزل، زبانی فاخر به کار بسته که به زیبایی از عهده ی انتقال پیام و تا حدی سبک "شکسپیر" برآمده.
از توجه شما سپاسگزارم
حمید رستمی 21:02 آدینه 14 بهمن 1390
0
 حمید رستمی
"اما در چشم عاشقان وفادار نه هیچ کس به تو ماند و نه تو به هیچ کس مانی"
واقعا زیبا و لذت بخش است
متشکریم
مهدی غفرانی 19:59 شنبه 23 دی 1391
0
 مهدی غفرانی
خیلی ممنونم
قرن بیستم را چرا به نام ویلیام شکسپیر گذاشته اند!؟
به خاطر اینکه ارزش والایی در حد سعدی و حافظ دارد